Image and video hosting by TinyPic شیث؛ پسرکی که می خواست مارادونا باشد - محمد پرسپولیسی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی کـه خویشتن را نشناسـد، از راه نجات دور افتـد و در گمراهی و نادانی ها درافتد . [امام علی علیه السلام]
محمد پرسپولیسی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • جزیره دانلود 2008
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • چه کسی تو را بازی داد
     

    شیث؛ پسرکی که می خواست مارادونا باشد  / چه کسی تو را بازی داد

    1- شیث رضایی بچه مازندران است و در حمیدآباد ساری به دنیا آمد و در زمین های فوتبال حمیدآباد، فرح آباد، سوته و اطراف ساری رشد کرد و خود را به عنوان مدافعی قابل به فوتبال ایران معرفی کرد. شیث در روزگار نوجوانی بازیکنی تنومند و قلدر نشان می داد، از تکنیک بسیار خوبی برخوردار بود و دوست داشت دوستانش او را به نام «مارادونا» صدا بزنند؛ پسرکی که هنر مارادونا را دوست داشت و توانایی مارادونا شدن را نداشت، برای همین در آخر تیم می ماند و توپ «مارادوناها» را می زد. او مارادونا نشد اما تا به پایان بازی های مارادونایی و تماشاگرپسند را در ذهن داشت و در برخی اوقات به تبعیت از آنان حرکاتی را انجام می داد. هنوز دوستانش به یاد دارند که او چگونه مدرسه را دو در می کرد تا در زمین فوتبال حمیدآباد هم سن و سال هایش را به آنجا بکشاند و فوتبال تیغی با آنها بزند، عشق او فوتبال بود و البته دعواهایی که آخر بازی گل می کرد.

    2- شیث رضایی به سایپا رفته بود؛ بازیکنی جوان با خویی سرکش که توانایی جار و جنجال در هر بازی رسمی و غیررسمی را داشت. دو روستای حمیدآباد و فرح آباد همسایه همدیگر هستند و همیشه بازی های فوتبال یا والیبالشان به جنجال کشیده می شود و شیث شاید به خاطر فیزیک بدنی اش در صدر دعواها و جنجال ها قرار داشت. یکی از هم محلی هایش درباره خصوصیات بدنی اش می گوید؛«قلدری و اندام تنومندش به دایی هایش رفته، آنها هم همین گونه بودند. قوی، مغرور و البته بسیار یکدنده.» حضور رضایی در سایپا همزمان با جوانگرایی مایلی کهن شد و شیث بازیگوش و حاجی همیشه جدی با هم نساختند تا در جریان یک تمرین مایلی کهن به یکی از حرکاتش ایراد می گیرد که با عکس العمل نامناسب شیث روبه رو می شود، آن روزها حاجی آتیشی تر بود و برای همین خیلی زود فیوز پراند و در پایان تمرین تصمیم گرفت که از فردا شیث به تمرین نیاید. تصمیم حاجی برای اخراج رضایی نه برای تنبیه بلکه برای قرار گرفتن در چارچوبی بود که هر بازیکن آینده دار و «مایه»داری باید در آن قالب قرار می گرفت و متاسفانه شیث هرگز نخواست حتی در آن روزها هم قبول کند که باید قرار گیرد. او الگویش مارادونا بود و مانند او به درست بودن هرآنچه که به ذهنش می رسید اطمینان داشت.

    3- دوره حضور اکبر غمخوار همزمان با ورود بگوویچ به پرسپولیس شد. مربی کروات اصل ابتدایی را در اختیار داشتن ستاره می دانست و در ادامه به جذب بازیکنان آینده دار فکر می کرد؛ کاری که هنرش بود. علی اصغر یوسف نژاد مشاور مازندرانی غمخوار که با مهرداد هاشمی مدیرعامل سایپا رفاقتی دیرینه داشت، شیث رضایی را می خواهد و هاشمی موضوع را با مایلی کهن در میان می گذارد و حاجی از خدا خواسته جمله یی ماندگار را برای شیث به یادگار می گذارد؛ «یک چیز رویش بگذارید و بدهید به پرسپولیس.» رضایی در تمرینات پرسپولیس شرکت می کند و بگوویچ بازی اش را می پسندد و به مدیران اعلام می کند که با او قرارداد ببندید. در روز عقد قرارداد بگوویچ سقلمه یی به غمخوار می زند و توجهش را به زیر میز جلب می کند که در آن مربی کروات عدد پنج را به مدیرعامل نشان می داد، یعنی باید با این بازیکن قرارداد پنج ساله ببندید چراکه آینده خوبی در انتظارش است.

    4- دوران حضور آری هان همراه با شکوفایی فنی شیث رضایی می شود. در اولین داربی و با حضور هان بر روی نیمکت پرسپولیس دو مازندرانی خلاقیت های فنی شان را به فوتبال ایران نشان می دهند، اولی مهرداد اولادی است و دومی هم کسی نیست جز شیث رضایی. در حقیقت آری هان با شناخت از توانایی های فنی و با علم به اینکه بازیکن سمت راستش اعتماد به نفسی افزونتر از سایر بازیکنان پرسپولیس دارد، بسیاری از گره های سمت راست تیم را گشود. مصطفی دنیزلی هم در ابتدای حضورش از این اعتماد به نفس مغرورانه برداشتی اشتباه داشت، در ادامه به شیث اعتماد کرد و نتیجه اش را هم گرفت.

    5-امروز اگر شیث رضایی از پرسپولیس اخراج شده است باید به همان جریانی اندیشید که این بازیکن مازندرانی را وارد بازی پشت صحنه کرد و برای اینکه از او و خصوصیات اخلاقی ویژه اش استفاده کند، عنوان پرطمطراق «کاپیتان پرسپولیس» را اهدا کرد تا راه برای جنجال آفرینی هایش باز شود. رضایی همان بازیکنی بود که زمانی بزرگ ترین بی اخلاقی اش کشیدن پیراهن علی دایی و مسائل فنی بود اما امروز او اسیر دست واسطه ها شده است. رضایی از لحاظ فنی برای فوتبال ایران تمام شده، او دیگر نمی تواند بازیکن ملی باشد چراکه حریم ها را شکست و اسیر دست پرده نشینانی شد که از حضور بر روی پرده هراس دارند. اخراج، او را ناراحت نخواهد کرد چرا که شیث دیگر برای خودش مارادونایی شده است که جنجال می آفریند تا تیتر یک مطبوعات باشد، فردا به استقلال می رود تا یاغی شود و مطمئناً در آنجا نیز جنجال هایی تازه را رقم خواهد زد. پسرک حمیدآبادی خیلی زود معروف شد و مطمئنیم به همان سرعت نیز از حافظه فوتبال دوستان پاک خواهد شد چرا که راه را اشتباه انتخاب کرده است



    محمد حسین اصفهانیان ::: پنج شنبه 87/1/29::: ساعت 10:48 صبح
    نظرات پرسپولیسیها: گل به استقلال


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 157
    بازدید دیروز: 7
    کل بازدید :248585

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    محمد پرسپولیسی
    محمد حسین اصفهانیان
    محمد پرسپولیسی وبلاگ هواداران پرسپولیس جدیدترین اخبار پرسپولیس در محمد پرسپولیسی

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    محمد پرسپولیسی

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<